سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اظهر من الشمس

 

 

بسم رب الحسین



شاه دین با چشم گریان ،ناگران مسلم است


حاکم کوفه  به فکر قصد  جان  مسلم ا ست



شب به هنگام نماز فرمان قتلش داده شد



شهر غربت را کجا جای امان مسلم است



شد برون از مسجد و افسار مرکب را گرفت



نام  زیبای  حسین  ورد زبان  مسلم است



هر کجا رفت و  همه درها برویش بسته بود



وه چه مشکل ساعت و مشکل زمان مسلم است



شهر کوفه ساکت و گویا نباشد  کس در آن



زان مسلمانها  کدامین  میزبان مسلم است



پس چه شد آن مردمی که از حسین دم می زدند



آن حسینی که به حق روح و روان مسلم است



مسلم آن شب را سحر کرد و ولیکن در کجا



بیت آنکه صاحبش از دوستان مسلم است



عده ای  منزل  به  منزل  بهر  انعام  زیاد



کو به کو هر یک به دنبال نشان مسلم است



پدر اظهر